تكنيك هاي كسب محبوبت را ياد بگيريد. بياموزيد كه با چه روش هايي مي توانيم جذاب باشيم و ديگران دوستمان بدارند. فردي كه به همنوعان خود علاقه مند نباشد در زندگي دچار مشكلات زيادي مي شود و خود بيش از ديگران آسيب مي بيند. در بررسي هاي روانشناسي بيش تر افراد شكست خورده از همين نوع بوده اند.
تكنيك كسب محبوبت
1- صادقانه به ديگران مهربورزيد
اگر بخواهيم دوستاني براي خود پيدا كنيم بايد صرف وقت و انرژي نه با غرض ورزي و خودخواهي به مردم كمك كنيم.
اين يك اصل مهم در دوست يابي و كسب محبوبيتاست. هنگامي كه ديگران صداقت شما در رفتار و مهرورزي را مشاهده كنند، به شما جذب شده و پس از اندكي دوستان بسياري پيدا خواهيد كرد.
علاوه بر آن در زندگي كاري خود نيز موفق تر عمل خواهيد كرد.
اگر مي خواهيد ديگران شما را دوست بدارند و دوستاني واقعي داشته باشيد و اگر مي خواهيد به خودتان و ديگران كمك كرده باشيد اين نكته را بخاطر بسپاريد كه علاقتان به ديگران بايد واقعي باشد.
2-لبخند بزنيد
تكنيك دوم كسب محبوبيت لبخند زدن است. لبخند زدن هزينه اي ندارد اما بسيار تاثير گذار است. دريافت كننده آن قوي مي شود بي آنكه بخشنده آن فقير شود.
لبخند زدن در يك لحظه رخ مي دهد و خاطرات آن تا مدت زيادي باقي مي ماند. هيچ كس آنقدر قوي نيست كه از آن بي نياز شود و هيچ كس آنقدر فقير نيست كه از منافع آن بهره مند نشود.
لبخند به خانه خوشبختي مي آورد، موجب استحكام دوستي و رشد شغلي شده و از نشانه هاي دوستي است.
طي بررسي هاي روانشناسي لبخند موجب رفع خستگي و اميدواري نااميدان مي شود و به عنوان يك پادزهر طبيعي براي رفع ناراحتي و افسردگي استفاده مي شود.
جالب آن است كه خنده را نمي شود خريد يا گدايي كرد و نمي توان آن را دزديد و برخي عقيده دارند كه لبخند يك هديه آسماني براي انسان ها است.
3-فراموش نكنيد كه نام يك فرد مهم ترين كلمه در هر زبان است.
از نظر روانشناسي مردم به طور كلي به اسم خود بيش از هر اسمي در دنيا علاقه مند هستند، به ياد آوردن آسان نام مخاطب، تعارفي شيرين و ظريف است اما فراموش كردن و يا به اشتباه خواندن آن به شدت فرد را مي رنجاند.
شايد دقت كرده باشيد كه يك روانشناس و بازارياب و حتي معلم براي برقراري ارتباط بهتر با افراد نام آن ها را صدا مي زند.
البته بايد توجه كرد كه به خاطر سپردن اسامي يك توانايي محسوب مي شود و در علوم سياسي، اجتماعي و اقتصادي از جايگاه حائز اهميتي برخوردار است.
رئيس يكي از شركت هاي موفق در خاطرات خود بيان مي كند كه اغلب در رستوران شركت ناهار مي خورده و زني كه پشت پيشخوان قرار داشت فردي عبوس بود او هميشه متوجه مي شد كه زن براي درست كردن يك ساندويچ حدود نيم ساعت وقت صرف كرده و هنگام تحويل سفارش تعجيل زيادي در اين كار مي داشت.
روز بعد كه فرد دوباره به آنجا مي رود همان زن اخمو را مشاهده مي كند با اين تفاوت كه روي برچسبي نام او نوشته شده بود، فرد نام زن را از روي برچسب خوانده و با لبخند به او سلام مي كند و نام او را ذكر مي كند. جالب اين جا است كه غذا در سريع ترين زمان ممكن آماده شده و بيش از دفعات پيش مخلفات در آن قرار گرفته بود.