طلاق نبايد يك اتفاق تعجب برانگيز باشد. طلاق ممكن است در هر ارتباطي ايجاد شود و معمولا زماني كه زوجين با مشكلاتي مواجه مي شوند نشانه هايي با خود بهمراه دارد.. در اينجا نشانه هايي از وقوع طلاق در آينده اي نزديك، آورده شده است.
در منابع مختلف و به گفته ي روانشناسان متعدد بايد در امر طلاق، بالغانه رفتار كرد. در موارد كمي هر دوي طرفين بطور همزمان به يك تصميم مشترك براي طلاق مي رسند. گاها، يكي از زوجين، شايد آن فردي كه آستانه درد پايين تري دارد، به اين تصميم مي رسد كه آنها ديگر نمي توانند به اين زندگي مشترك ادامه دهند.
علي رغم غم و نامناسب بودن طلاق، فرد ممكن است به اين نتيجه برسد كه طلاق بهتر از ادامه ي اين زندگي مشترك است. هرچند غالبا اين مرد است كه مساله ي طلاق را مطرح مي كند، اما در ۷۵ درصد موارد اين خانم است كه خاتمه زندگي مشترك را شروع مي كند.
همسري كه طلاق را شروع نكرده است، ممكن است خود نيز به اين نقطه نزديك شده باشد و بلافاصله اين پيشنهاد را بپذيرد كه طلاق بهترين گزينه است. يا ممكن است او مقاومت كرده و بحث كند كه اگر يك بار ديگر تلاش كنند ممكن است بتوانند اين ازدواج را نجات دهند.
در برخي از موارد، فردي كه مساله طلاق را مطرح نكرده است ممكن است كاملا شك زده شده و بحث كند كه آنها ازدواج مقبولي دارند و نمي تواند اجازه دهد كه خانواده از هم بپاشد و طلاق رخ دهد.
بالغانه رفتار كردن
مساله بلوغ از اهميت بسياري برخوردار است چرا كه روشي كه فرد مي تواند مسائل و بالغانه رفتار كردن را مديريت كند، مشخص مي كند كه آيا طلاق آزار دهنده خواهد بود يا نه قابل تحمل. ازدواج بهم نميخورد بلكه در طول زمان فرو ميريزد.
هر دفعه كه يك اتفاق ناخوشايند يا آزار دهنده بدون حل شدن يا معذرت خواهي باقي مي ماند، پيوندي كه يك زوج را كنار هم نگه ميدارد از بين مي رود.
هر بار كه يك همسر از تشخيص نياز احساسي همسرش يا توجه به آن باز مي ماند، اين پيوندها ضعيف مي شوند. هر بار كه از مجادله دوري مي شود چرا كه زوجين توانايي انجام يك مجادله ي سازنده را ندارند و بدين ترتيب نمي توانند مسائل را شفاف سازي كنند، پيوندهاي ازدواج بيشتر فرو مي ريزند، و هر باز كه از سكس سر باز مي زنند يا از آن دوري مي كنند چرا كه يكي از طرفين به لحاظ عاطفي حس جدايي مي كند اين پروسه شتاب بيشتري به خود مي گيرد؛ پروسه از بين رفتن پيوند ازدواج!
علت هاي بيشماري براي از هم پاشيدن ازدواج وجود دارد كه شامل عدم معطوف داشتن زمان و توجه به ازدواج است كه با درگيري بيش از حد در شغل يا فرزندان رخ مي دهد. اما چگونه يكي از طرفين به اين جا مي رسد كه بگويد اين از هم پاشيدن، ازدواج را به نقطه طلاق كشانده است؟
دفعه ي بعد كه به رستوران رفتيد به زوج جواني كه غذاي خود را در سكوت مي خورند و هيچ ارتباط چشمي با هم ندارند و يا ارتباط چشمي شان اندك است، نگاه كنيد.
اين زوج اصلا درگير ارتباط نيستند و به سادگي فقط غذاي خود را ميخورند تا بتوانند آن محل را ترك كنند. اينها زوج هايي هستند كه گزينه ي طلاق هستند. ممكن است اين طلاق به زودي رخ ندهد و يا اصلا رخ ندهد چرا كه زوج هايي وجود دارند كه فقط و فقط بخاطر خويشتن داري و ترس در كنار هم باقي مي مانند. اما حداقل يكي يا دو نفر از اين زوج ها متاسفانه به طلاق فكر مي كنند.
چندين نشانه وجود دارد كه نزديك شدن طلاق را خبر مي دهند. مهم ترين آنها عوامل زير هستند.
-
عدم حل و فصل اختلافات
جان گاتمن مي گويد كه كمبود ارتباطات و مكالمات نيست كه يك ازدواج را غرق مي كند بلكه كمبود و يا نبود حل و فصل موثر اختلافات است كه اين را باعث مي شود.
زوج هايي كه درگير اين نيستند كه تفاوت ها را بدون آسيب زدن به ارتباط حل كنند، اين اختلافات را با دوري از عدم تفاهم و مباحثه به اتمام مي رسانند. يك و يا دو فرد نيز به نقطه اي از نااميدي رسيده اند كه ديگر جايي براي حل و فصل يك اختلاف و يا تفاوت با فرد مقابلشان نمي بينند.
اينگونه است كه يك و يا هر دو فرد از اختلاف دوري مي كنند. يك و يا هر دو نفر ممكن است هر دعوا و اختلاف را مبارزه اي ببينند كه با مشاجره و دستكاري رواني فرد مقابلش مي تواند بر آن پيروز شود.
اختلافاتي كه تا اين حد به خفت كشيده مي شوند منجر به از دست رفتن احترام شده و فاصله ي بين دو نفر را زياد كرده و به مرور باعث جدايي مي شود.
-
انزواي عاطفي
درگيري عاطفي حداقل چيز ممكن براي رشد و حفظ صميميت جنسي است.
در بحث در مورد احساسات، احساسات يك فرد و نيز احساسات فرد مقابل مطرح است. علاقه به زندگي احساسي با فرد مقابل و درگيري همدلانه هر يك از طرفين به زندگي احساسي، عوامل مورد نياز براي يك ارتباط صميمي است.
نبود اين درگيري عاطفي و به عبارتي انزواي عاطفي خود نشان از اين است كه افراد ديگر نمي توانند در كنار هم باقي بمانند.
پيشنهاد مشاور: اشتباهات مهلك كه به طلاق و جدايي ختم مي شوند