اختلال وسواس، از جمله اختلالات روانشناختي است كه ميزان شيوع آن بالاست. بنابراين اين امكان اين كه هر كدام از ما با افراد وسواسي برخورد كنيم زياد است و همين امر مي تواند احتمال اينكه فردي به قصد ازدواج با فردي وسواسي روبرو و آشنا شود بالاست.
شيوع اين اختلال حدود 2.5 درصد است. يعني 2.5 درصد مردم در مرحله اي از زندگي خود به اختلال وسواس دچار مي شوند.
در اينصورت نياز است كه اطلاعاتي را در مورد وسواس و ازدواج با فرد وسواسي كسب كنيم.
در ابتدا بايد ببينيم كه وسواس چيست؟
تصور بسياري از افراد از اختلال وسواسي اين است كه فرد مدام به شست و شو و تميز كردن مي پردازد. در واقع اكثر افراد وسواس را به تميز كردن خلاصه مي كنند و آن را اينطور مي شناسند. در صورتي كه حساس بودن نسبت به آلودگي و اهميت دادن به نظم و تميزي فقط بخشي از اختلال وسواس است.
اختلال وسواس به دو بخش وسواس فكري و عملي تقسيم مي شود، كه فرد مي تواند تنها به يكي از آن ها يا هر دوي آن به صورت همزمان مبتلا باشد، كه البته در اكثر مواقع فرد به وسواس فكري – عملي (OCD)، به طور همزمان مبتلا است.
وسواس فكري (Obsession)
وسواس فكري افكار مزاحم و تكرار شونده اي هستند كه مدام در ذهن فرد مرور مي شوند. تكرار اين افكار براي فرد بسيار آزاردهنده است به طوري كه فرد به شدت در برابر اين افكار احساس درماندگي مي كند.
ممكن است، فرد براي متوقف كردن افكار وسواسي خود تلاش هاي بسياري كند، ولي بر خلاف تلاش هاي فرد، هجوم و تكرار اين افكار در ذهن فرد نه تنها متوقف نمي شود بلكه شدت بيشتري پيدا مي كند.
افكار وسواسي باعث پريشاني فرد مي شود و باعث مي شود كه فرد اضطراب زيادي را تجربه كند.
ترس از صدمه زدن به ديگران، ترس از دست دادن عزيزان، ترديد درباره قفل كردن درب منزل و اتومبيل و يا نبستن شير گاز، وحشت داشتن از انجام كارهاي ناشايست از حضور ديگران، تصوير هاي ذهني از صدمه زدن به ديگران و يا ترس از خيانت كردن به همسر، مرور تصاويري مثل سكس با حيوانات و كودك آزاري و غيره از جمله مثال هايي در مورد افكار وسواسي است.
وسواس عملي (compulsion)
وسواس عملي يا همان اجبارها، اعمال و رفتارهايي هستند كه فرد احساس مي كند براي كاهش اضطراب خود، مجبور است آن ها را انجام دهد.
در واقع اجبارها، مكانيسم هايي هستند كه باعث كاهش اضطراب مي شوند يعني اضطرابي كه فرد در هنگام وسواس فكري تجربه مي كند، بوسيله اجبارها كاهش پيدا مي كند.
پس مي توانيم نتيجه بگيريم كه وسواس فكري باعث افزايش اضطراب و وسواس عملي باعث كاهش اضطراب مي شود.
فردي را تصور كنيد كه مدام در ذهنش اين فكر مي چرخد كه آيا درب ها را قفل كرده ام يا خير (وسواس فكري و افزايش اضطراب). اين فكر همچنان با فرد همراه است و در ذهنش مرور مي شود، تا اينكه فرد خود را الزام مي كند كه برگردد و قفل درب ها را چك كند (وسواس عملي و كاهش اضطراب).
يا فردي را تصور كنيد كه مدام ترس از اين دارد كه مبادا با چاقو به عزيزانش صدمه بزند (وسواس فكري و اضطراب). اجتناب و خودداري از رويارويي با چاقو يا هرگونه وسيله برنده اي (وسواس عملي و كاهش اضطراب).
دلمشغولي هميشگي فرد نسبت به بيماري (وسواس فكري). چك كردن و انجام آزمايش هاي پزشكي مداوم (وسواس عملي)
ترس از اينكه اگر از ديگران كمك بخواهم، مبادا نتوانند آن كار را به خوبي انجام دهند (وسواس فكري). اجتناب از درخواست كمك از ديگران و بر عهده گرفتن تمام مسئوليت ها و انجام آن ها به تنهايي (وسواس عملي).
مي بينيد كه در وسواس عملي، فرد مدام خودش را ملزم به انجام كارهايي مي كند تا بواسطه انجام اين كارها، اضطراب خود را كاهش دهد.
طبيعي است كه چك كردن مداوم قفل درب ها، عدم در خواست كمك از ديگران، تميز كاري مداوم و قرار دادن منظم و طبق قانون وسايل سر جاي مخصوص به خودشان، زمان زيادي را از فرد مي گيرد و البته كه اوقات فرد را تلخ مي كند.
بنابراين مي بينيم كه اختلال وسواس تا چه حد مي توان زندگي فرد را مختل كند و فرد را به درماندگي برساند.
در زير به برخي از نتايج تحقيقاتي كه به منظور بررسي اثرات وسواس بر كيفيت زندگي و رابطه زناشويي افراد انجام شده است، مي پردازيم:
- نتايج تحقيقات نشان داده اند كه بيماران داراي مشكل وسواسي، خودشان را در متغير رضايتمندي زناشويي، نسبت به ديگر گروه ها، در سطح پايين ارزيابي مي كنند.
- اكثر بيماران وسواسي، خودشان را از نظر عملكرد جنسي و رضايتمندي زناشويي در سطح پايين ارزيابي مي كنند.
- رفتارهاي تشريفاتي در وسواسي ها، منجر به پايين آمدن روابط اجتماعي و نارضايتي زناشويي در اين افراد مي گردد.
- فردي كه داراي ويژگي هاي وسواسي است، به آساني از اشيا و اشخاص كسل مي شود و از موقعيت خود، خانواده خود، محدوديت هاي زندگي و سلامت خويش ناراضي است. چنين افرادي معمولا مضطرب، افسرده با احساس گناه، عزت نفس پايين، تنيده، غيرمنطقي، خجالتي، دمدمي و هيجاني هستند. همچنين تمايل به حالت نگراني، اضطراب و دردهاي بدني و حالت خلقي ناپايدار، از ويژگي هاي افراد وسواسي مي باشد.
- اختلال وسواسي روي زندگي افراد به شيوه هاي گوناگون اثر مي گذارد. به عنوان مثال، برخي از افراد چنان مشغول رفتارهاي جبري خود مي شوند كه از فعاليت هاي روزمره زندگي باز مي مانند.
- برخي از افراد وسواسي از صحبت كردن در مورد افكارشان با ديگران، خودداري مي كنند، چرا كه مي ترسند ديگران آن ها را ديوانه خطاب كنند. حتي برخي افراد افكار وسواسي خودشان، به خصوص افكار مربوط به رابطه جنسي را قبول ندارند. همين عوامل باعث مي شود كه كيفيت زندگي افراد وسواسي پايين بيايد.
مواردي ذكر شد، بخشي از نتايج تحقيقات مختلف در مورد اختلال وسواس و تاثير آن بر كيفيت زندگي افراد بود كه به صورت خلاصه و تيتروار شرح داده شد.
حال براي فهم بهتر، نياز است برخي از رفتارهايي را كه ممكن است يك فرد مبتلا به وسواس در زندگي زناشويي از خود بروز دهد، اشاره مي كنيم.
-
انعطاف ناپذيري
افراد وسواسي ملاك ها و معيارهاي منحصر به فرد خود را دارند و از قوانين خاصي پيروي مي كنند. اين افراد از موضع خود پايين نمي آيند و معمولا افرادي كه با آن ها در تعامل هستند در نهايت مجبور به كوتاه امدن در برابر عقايد و قوانين اين افراد مي شوند.
اين افراد انتظار دارند كه افراد نزديكشان طبق قوانين و ملاك هاي او رفتار كنند و به همين دليل تمام كارهاي اطرافيانشان را به دقت زير نظر دارند و اگر فرد مقابل شان ذره اي از قواعد آن ها تخطي كنند مورد سرزنش قرار مي گيرند. چنين رفتاري قطعا باعث كاهش اعتماد به نفس فرد مقابل مي شود. به اين دليل كه فرد احساس مي كند كه هيچگاه نمي تواند به درستي رفتار كند و هميشه كارهايش پر از ايراد است كه اينگونه مورد سرزنش قرار مي گيرد.
-
اهميت بيش از حد به كار و ترجيح آن به هرچيز
كار، در زندگي افراد وسواسي اهميت ويژه اي دارد. اگر همسر شما فردي وسواسي باشد ممكن است مدام ترجيح كار به هر چيزي را در او، مشاهده كنيد (حتي روابط زناشويي). اين مسئله باعث مي شود كه شما احساس كنيد كه همسرتان توجه كافي را به شما ندارد و در نتيجه ي تجربه چنين احساسي ممكن است صميميت بين شما كاهش يابد و رابطه تان رو به سردي پيش برود.
-
كمال طلبي و سخت گيري بيش از حد
افراد وسواسي تمايل دارند هر چيزي به نحو احسن انجام شود، آنها معتقدند كه فرد نبايد هيچ اشتباهي مرتكب شود و حق انجام هيچ خطايي را ندارد. اين افراد با مشاهده كوچكترين خطايي، واكنش بسيار شديدي نشان مي دهند. همين امر باعث مي شود كه اين افراد، بسيار سخت گير باشند و ديدگاه ذره بيني و دقيقي نسبت به همه چيز داشته باشند و زمان زيادي را صرف بررسي كار و ارزيابي آن بكنند، طبيعي است كه حضور فردي سهل گير در كنار افراد وسواسي مي تواند تنش زيادي را بين آن ها ايجاد كند.
-
به تعويق انداختن كارها
همانطور كه گفتيم افراد وسواسي به شدت تمايل دارند كه كارها را با نظم و قواعد خاص و بدون هيچ اشتباه و خطايي انجام دهند.
چنين رويه اي قطعا زمان و انرژي زيادي را از فرد مي گيرد و باعث مي شود كه فرد قبل از شروع هر كاري، آن را بسيار سخت و طاقت فرسا متصور شود. از آنجا كه اين افراد كار را بسيار سخت و زمان بر قلمداد مي كنند و معتقدند كه براي انجام دادن يك كار بخصوص، به يك زمان مناسب نياز دارند، مدام آن كار را به تعويق مي اندازند، چون هم معتقدند كه فعلا زمان مناسبي براي انجام آن كار نيست، هم اينكه با فكر كردن به مراحل كار، بسيار خسته و درمانده مي شوند و همين امر باعث مي شود كه فرد در انجام كارها اهمال كار شود و كارهاي انجام نداده بسياري داشته باشد.
-
ناتواني در ابراز درست هيجان ها
قانونمندي و انعطاف ناپذيري افراد وسواسي، از آن ها افرادي سرد و خشك ساخته است و همين امر سبب مي شود كه افراد وسواسي نتوانند به درستي هيجانات و احساسات خود را بروز دهند. و اين ناتواني در ابراز هيجانات و احساسات منجر به اين مي شود كه ديگران آن فرد را، فردي سرد و خشك قلمداد كنند و برداشتشان از اينگونه افراد، در زمينه ابراز احساسات و همدردي و همدلي، خيلي مثبت نباشد.
-
غير منطقي بودن
تشريفات و رفتارهايي خاص و عجيب غريب، به وفور در افراد وسواسي مشاهده مي شود. اين رفتارها معمولا از ديد ديگران غير منطقي است و نيازي به اين همه تشريفات نيست، ولي فرد وسواسي اگر اين چنين رفتار نكند، دچار اضطراب مي شود و به شدت از نظر شرايط رواني، به هم مي ريزد. مثلا تصور كنيد كه فردي عادت به اين دارد كه حتما طبق قواعد و تشريفات خاصي حمام كند و اگر چنين حقي از فرد گرفته شود، فرد مضطرب مي شود و افكار منفي مدام، به ذهنش هجوم مي برد.
-
مضطرب بودن
همانطور كه گفتيم، افراد وسواسي در نتيجه افكار غير منطقي كه دارند اضطراب زيادي را تحمل مي كنند و همين امر سبب مي شود كه فرد مشغوليت زيادي داشته باشد و تحت تاثير اين دلمشغولي ها به شدت مضطرب شود. اين ميزان از اضطراب قطعا روي روابط بين فردي و روابط زناشويي فرد اثر مي گذارد.
-
عدم كسب لذت در رابطه جنسي
افراد وسواسي معمولا، احساس خوبي به رابطه جنسي ندارند و آن را امري كثيف و غير قابل تحمل مي دانند. به همين دليل اينگونه افراد يا مدام از برقراري رابطه جنسي با همسر خود امتناع مي كنند يا اينكه مشغوليت ذهني زيادي براي رعايت بهداشت و تميزي در حين برقراري رابطه جنسي دارند و تمام تمركزشان روي اين مسئله است و همين امر باعث مي شود كه رابطه جنسي براي فرد وسواسي و همسرش بسيار خسته كننده و نامطلوب باشد.
-
اختلال در روابط اجتماعي، اقتصادي، تحصيلي، شغلي
افكار و اعمال وسواسي وقت زيادي را از فرد مي گيرد، ذهن فرد را به شدت مشغول مي كند و دچار مشكلات بسياري در روابط بين فردي و همينطور روابط اجتماعي، اقتصادي، تحصيلي و شغلي فرد مي شود. به طور كلي اختلال وسواسي باعث مي شود كه فرد در بكارگيري بسياري از توانايي هاي خود درمانده شود و نتواند از حداكثر توانمندي هايش استفاده كند. همين امر سبب اختلال در روند زندگي عادي فرد مي شود.